امامت از تو راضی باشد
در یکى از روزها، یونس ابن عبدالرحمن در نزد امام مشغول مذاکره بود که ناگهان گروهى
از اهالى بصره اجازه ورود خواستند.
امام علیه السلام ، به یونس فرمود: داخل فلان اتاق برو و مواظب باش هیچ گونه عکس
العملى از خود نشان ندهى ؛ مگر آن که به تو اجازه داده شود.
آن گاه اجازه فرمود
و اهالى بصره وارد شدند و بر علیه یونس ، به سخن چینى و ناسزاگوئى آغاز کردند.
و
در این بین حضرت رضا علیه السلام سر
مبارک خود را پائین انداخته بود و هیچ سخنى نمى فرمود؛ و نیز عکس العملى ننمود تا
آن که بلند شدند و ضمن خداحافظى از نزد حضرت خارج گشتند.
بعد از آن ، یونس با
حالتى غمگین و چشمى گریان وارد شد و حضرت را مخاطب قرار داد و اظهار داشت
:
یاابن رسول اللّه ! من فدایت گردم ، با چنین افرادى من معاشرت دارم ، در حالى
که نمى دانستم درباره من چنین خواهند گفت ؛ و چنین نسبت هائى را به من مى دهند.
امام
رضا علیه السلام با ملاطفت فرمود:
غمگین مباش ، مردم هر چه مى خواهند بگویند، این گونه مسائل و صحبت ها اهمیّتى
ندارد، زمانى که امام تو، از تو راضى و خوشنود باشد هیچ جاى نگرانى و ناراحتى وجود
ندارد. |
-----------------------------------
به منم سر بزن