حـــدیــث دوســــت
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست / که آشنا سخن آشنا نگه دارد
مزد چهل روز پریشانی نای ت زائر
از میان همه کردند جدایت زائر
دست ارباب خودش دوخته بر قامت تو
خلعت نوکری خویش برایت زائر
بی سبب نیست خدا هم به شما مینازد
حضرت فاطمه کرده ست دعایت زائر
هر سلام تو، جهان در تب و تاب است
با لرزش آهنگ صدایت زائر
کاش در صحن علمدار، به یادت آرند
ما را به میان گریه هایت زائر
آهسته قدم بزن، خدا می داند
جا مانده دلی به زیر پایت زائر
این ذکر «حسین حسین» مرا خواهد کشت
مستانه بخوان، جان به فدایت زائر
دیدار آیت الله حسن زاده آملی با رهبر معظم انقلاب و رائه هدیه نفیس به ایشان
اگر یک میکرون در آقای خامنهای غل و غش، ناخالصی، غل و غش و و (هر تعبیری میخواهید)، یک میکرون، یک میلیونوم، یک هزارم اینها در ایشان میدیدم نمیآمدم، چه کار دارم؟
پسر دیندار اما فقیــری به خواستگاری دختـری رفت، پدر دختر گفت: شما فقیری و دختر
من طاقت کشیدن سختــی و گرفتــاری را ندارد و من دختــرم را به تو نمی دهـم.
پسری ثروتمند اما بی دین به خواستگاری همان دختر رفت، با کمال ناباوری پدر، به ازدواج
رضایت داد و گفت: خدا ان شاالله این جوان را هدایت می کند!
مگر آن خدایـــی که هدایت مـی کند همان خدایـــی نیست که رزق و روزی می دهد؟!!!
امام باقر (علیه السلام) :
با کسی که از اخلاق و دینش رضایت دارید ازدواج کنید ، خودداری شما از وصلت با او باعث فتنه و فساد بزرگ در جامعه می شود .
(اصول کافی . ج5 . ص347)
امشب؛ شکسته سبویم...
اما، عین هر روز و همیشه ام روز و شبی دگر بگذشت؛ بی هیچ تفاوت ...
و این خاصیت زمان گذران است و دلــی تنگ،از انتظار برای دیدار...
امروز خیلی دلــــم آنجا بود؛و خودم اینجـــا!
"اینجـــــــا" یش را کشیده تر بخوان...
و بدان که وسعتی بیشتر داشت از آنجا...
نمیدانم چه خبر است
اما در همین بیخبری باز دلشادم
نشانه هایی می بینم که دلگرم میکند مرا
یعنی صدایم کردی؟؟؟؟؟!!
بهر حاجات اگر دست دعا برخیزد
دلبری هست به هر حال به پا برخیزد
لطف آقای خراسان ز همه بیشتر است
هر زمان از دلِ پُر درد صدا برخیزد
آه در سینه ی عشاق به هم مرتبطند
وقت نقاره زدن ناله ی ما برخیزد
جرأتش نیست کسی حرف جهنم بزند
گر پیِ کار ِ گنهکار ز جا برخیزد
زائر آن است که در کوی تو اُتراق کند
آنکه در عرش نشسته ست چرا برخیزد؟
تا به دستِ کرم تو به نوایی نرسد
از سر ِ راه محال است گدا برخیزد
بر سر خاکم اگر آهوی تو گریه کند
از تمام جگرم بانگ رضا برخیزد
پ ن : دوست داشتنت تنها کار عاقلانه ای است که از دلم بر می آید.
شان خداوند ستار را من اینگونه نمی بینم که ستاریت اش فقط شامل سیئات ما بندگان غافل ِصحرای محشر ندیده باشد.شان ستاریت خداوند را من در این نمی بینم که دروغ و خیانت و عجب و بدکارگی من و تو را بپوشاند.این شان خداوند نیست.چراکه نه با سترش ،و نه با عیان ساختن این چیزها حاصل نمی شود.
شان ستاریت خداوندرادر حجاب ضخیمی می بینم که بروی چشم دل مان کشیده است تا هرگز،به اندازه ی سرسوزنی به درک آن عصر غمبار نرسیم
مگر نه این که قلب حضرت صاحب،عزادار واقعی این حزن عضماست
و بر لحظه ی بازگشتن ان مرکب بی سوارخون می گرید
که این لحظه؛تیر اخری بود که راهی خیمه ها شد
و زن ها فهمیدند نذر و تضرع و توسل شان هیچ کدام؛مانع اصابت بلای عظمای بی ارباب ای نشد؛
خون گریستن دارد این درد
انگاردر این میان تنها قلوب بی حجاب ائمه-علیهم السلام-و دو بزرگ خاتون کائنات خداوند،حضرت زهرا و حضرت زینب -سلام الله علیهما- است،که تا همیشه ی تاریخ ناظر لحظه به لحظه ی زجراورترین حادثه ی خلقت است.
هر عصر روز عاشورا...
روضه آب و عمو و عطش
روضه به آب زدن عباس
عباس برای حسین فقط یک سردار نیست، یک فرمانده نیست، یک پرچمدار هم نیست، یک برادر هم نیست. عباس، عمود خیمه لشکر حسین است. نه عباس، عمود خیمه وجود حسین است. اگر عباس بشکند، خیمه وجود حسین فرو میریزد، اگر عباس بشکند، پشت حسین میشکند و اگر عباس بیفتد، حسین از پا می افتد.
عباس که رفت
بعد از آن ماجراهایی که میدانیم
امام فرمود : الان قد انکسر ظهری(کمرم از غم بی دستی عباس شکست)
حساب که بکنی حضرت آب،می شود تنها ترین عباس دنیا.