حـــدیــث دوســــت
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست / که آشنا سخن آشنا نگه دارد
هنگام ازدواج حضرت امیر و حضرت زهرا، رسول خدا صل الله علیه و آله فرمودند:
علی جان برای مهر چه داری؟ ایشان عرض کرد: شمشیر، مرکب، و سپر.
حضرت
فرمود: شمشیر و مرکب را برای جهاد لازم داری، سپر را بفروش.
از آن روز نُه سال گذشت که فاطمه سپر ولایت گردید و برای بیان مظلومیت امام، اثبات امامت و فضائل حضرت کوشید و در نهایت در حادثه هجوم به خانه امام همه زخمها بر بدن بانو نشست.
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ
مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش.
بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه
داد، بعد لبخندی زد و گفت:
چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش میدی، میتونی یک مشت شکلات به عنوان
جایزه برداری.
ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای
برداشتن شکلاتها خجالت میکشه گفت: "دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت
شکلاتهاتو بردار"
دخترک پاسخ داد: "عمو! نمیخوام خودم شکلاتها رو بردارم، نمیشه شما بهم بدین؟ "
بقال با تعجب پرسید:
چرا دخترم؟ مگه چه فرقی میکنه؟
و دخترک با خنده ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!
هر جا این مطلب و دیدم نوشته بود مشت خدا بزرگتره از مشت ما !!!!!
ولی من میگم
خدا جای خود ...من به کرامت امام رئوف یقین دارم مشت کرمش خیلی بزرگتر از ظرفیت ماست
از خودم پرسیدم؟ کبوترها که آزادند . . .چرا نمی روند همه دنیا را ا بگردند(؟!!!) و یه جا می مونند. . . به قول معروف جلد اونجا میشن. . . ناگهان یاد خودم افتادم (!!!) . . . امان از دست عاشقی !!!!!!!!