به بهانه میلاد حضرت عشق ، امام رضا علیه السلام
مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش.
بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه
داد، بعد لبخندی زد و گفت:
چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش میدی، میتونی یک مشت شکلات به عنوان
جایزه برداری.
ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای
برداشتن شکلاتها خجالت میکشه گفت: "دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت
شکلاتهاتو بردار"
دخترک پاسخ داد: "عمو! نمیخوام خودم شکلاتها رو بردارم، نمیشه شما بهم بدین؟ "
بقال با تعجب پرسید:
چرا دخترم؟ مگه چه فرقی میکنه؟
و دخترک با خنده ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!
هر جا این مطلب و دیدم نوشته بود مشت خدا بزرگتره از مشت ما !!!!!
ولی من میگم
خدا جای خود ...من به کرامت امام رئوف یقین دارم مشت کرمش خیلی بزرگتر از ظرفیت ماست
از خودم پرسیدم؟ کبوترها که آزادند . . .چرا نمی روند همه دنیا را ا بگردند(؟!!!) و یه جا می مونند. . . به قول معروف جلد اونجا میشن. . . ناگهان یاد خودم افتادم (!!!) . . . امان از دست عاشقی !!!!!!!!
باید خیلی جاها اختیار کرم رو بذاریم به اختیار خود خدا و ائمه که بهترین را خودشان به ما می دهند ...
عاقبتتون بخیر / یاابوتراب