حـــدیــث دوســــت

حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست / که آشنا سخن آشنا نگه دارد
مشخصات بلاگ
حـــدیــث دوســــت

...

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حدیث دوست» ثبت شده است

دوشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۱۴ ق.ظ

زغالهای خاموش

زغالهای خاموش را
کنار زغالهای روشن میگذارند تا روشن شود...
همنشینی اثر دارد.
ما هم اگر کنار کسانی بشینیم،
که روشنند و نورانیت و حرارتی دارند،
ما هم نورانیت و حرارتی میگیریم...
ماهم مثل زغال خاموشیم.

یکی از حرفهای جانسوز اهل جهنم این است:
"یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا"
وای برمن...
ای کاش با فلانی رفیق نبودم و با او نمی نشستم،
او تاریک بود و مرا مثل خود تاریک کرد.




قران کریم سوره فرقان آیه 28

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۱۴
حدیث دوست
يكشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۲۰ ب.ظ

وای مادرم









یا فاطمه



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۲۰
حدیث دوست
چهارشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۳۷ ق.ظ

سپر ولایت

هنگام ازدواج حضرت امیر و حضرت زهرا، رسول خدا صل الله علیه و آله فرمودند:

علی جان برای مهر چه داری؟ ایشان عرض کرد: شمشیر، مرکب، و سپر.

حضرت فرمود: شمشیر و مرکب را برای جهاد لازم داری، سپر را بفروش.




از آن روز نُه سال گذشت که فاطمه سپر ولایت گردید و برای بیان مظلومیت امام، اثبات امامت و فضائل حضرت کوشید و در نهایت در حادثه هجوم به خانه امام همه زخم‌ها بر بدن بانو نشست. 


السَّلامُ عَلَیْکِ یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۳۷
حدیث دوست
سه شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۱۸ ق.ظ

انقلاب اسلامی ایران


فیدل کاسترو، رهبر انقلاب کوبا:
انقلاب اسلامی ایران، استثنایی بود. فداکاری و شهامت شما نیز عجیب بود. شما به ما درس خوبی دادید؛ شهادت طلبی، شجاعت و... تلقی خودتان را از اسلام به کشورهای منطقه صادر کردید.انقلاب را به تمام جهان صادر کردید. ایران با نیروهای مذهبی و مردمی، قابلیت استقامت در مقابل همه توطئه ها را دارد.




22 بهمن

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۳ ، ۰۱:۱۸
حدیث دوست
چهارشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۲۸ ق.ظ

چرا هفت حرف در سوره ی حــمــد نیست؟


 

قیصر روم برای یکی از خلفای بنی عباس ، در ضمن نامه ای نوشت :«ما در کتاب انجیل دیده ایم که هرکس از روی حقیقت سوره ای بخواند که خالی از هفت حرف باشد ، خداوند جسدش را بر آتش دوزخ حرام میکند ، و آن هفت حرف عبارتند از :«ث ، ج ، خ ،ز ، ش ، ظ ،ف» ما هر چه بررسی کردیم ، چنین سوره ای را در کتاب های تورات و زبور وانجیل نیافتیم ، آیا شما در کتاب آسمانی خود ، چنین سوره ای را دیده اید؟»

خلیفه عباسی دانشمندان را جمع کرد ، واین مساله را با آنها در میان گذاشت، آنها از جواب آن درماندند، سر انجام این سوال را از امام هادی (علیه السلام) پرسیدند آن حضرت در پاسخ فرمودند: آن سوره ، سوره «حــمد» است ، که این حروف هفتگانه در آن نیست .

پرسیدند : فلسفه ی نبودن این هفت حرف ، در این سوره چیست؟

فرمودند : حرف «ث» اشاره به «ثبور»(هلاکت) و حرف «ج» اشاره به «جحیم» (نام یکی از درکات دوزخ) و حرف «خ» اشاره به «خبیث» (ناپاک) و حرف «ز» اشاره به «زقوم» (غذای بسیار تلخ دوزخ) و حرف «ش» اشاره به «شقاوت»(بدبختی) و حرف «ظ» اشاره به «ظلمت» (تاریکی) و حرف «ف» اشاره به «آفت» است.


خلیفه ، این پاسخ را برای قیصر روم نوشت ، قیصر پس از دریافت نامه ، بسیار خوشحال شد، و به اسلام گروید، و در حالی که مسلمان بود از دنیا رفت.



داستان های شنیدنی از چهارده معصوم (علیهم السلام) ، محمد محمدی اشتهاردی، موئسسه انتشارات نبوی

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۳ ، ۰۹:۲۸
حدیث دوست
دوشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۴۱ ق.ظ

به بهانه میلاد حضرت عشق ، امام رضا علیه السلام





دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت:

مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش.
بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه
داد، بعد لبخندی زد و گفت: 
چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می‌دی، می‌تونی یک مشت شکلات به عنوان
جایزه برداری.
ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای
برداشتن شکلات‌ها خجالت می‌کشه گفت: "دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت
شکلاتهاتو بردار"
دخترک پاسخ داد: "عمو! نمی‌خوام خودم شکلاتها رو بردارم، نمی‌شه شما بهم بدین؟ "
بقال با تعجب پرسید: 
چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می‌کنه؟ 
و دخترک با خنده ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!





امام رضا


هر جا این مطلب و دیدم نوشته بود مشت خدا بزرگتره از مشت ما !!!!!

ولی من میگم 

خدا جای خود ...من به کرامت امام رئوف یقین دارم مشت کرمش خیلی بزرگتر از ظرفیت ماست




از خودم پرسیدم؟ که آزادند . . .چرا نمی روند همه دنیا را ا بگردند(؟!!!) و یه جا می مونند. . . به قول معروف جلد اونجا میشن. . . ناگهان یاد خودم افتادم (!!!) . . . امان از دست  عاشقی !!!!!!!!

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۴۱
حدیث دوست